«گاهی اوقات درست زمانیکه به نظر میآید هیچ شانس دیگری در زندگی نداری، همهچیز به نتیجه میرسد. نوشتن برایم مثل یک داروی تقویتکننده یا نوعی اکسیر جوانی بود؛ بله، چون در زندگی مشکلات زیادی گریبانم را گرفتهاند، افراد بسیاری آزارم دادهاند، به ماشینتحریر و صفحه پناه آوردم. وقتی همه چیز به بهترین شکل ممکن جلو میرود، به این دلیل نیست که شما نوشتن را انتخاب کردهاید، بلکه به این دلیل است که نوشتن شما را انتخاب کرده است. این اتفاق تنها زمانی رخ میدهد که شما در نوشتن غرق و از آن دیوانه شده باشید؛ زمانی که در گوشها، سوراخهای بینی و زیر ناخنهای شما پر از حس نویسندگیست؛ زمانی که هیچ امیدی به جز آن وجود ندارد…» نقل قول بالا از چارلز بوکوفسکی است؛ نویسندهای که اعتقاد داشت حتی مرگ هم نمیتواند او را از لذتِ نشستنِ پشتِ ماشینتحریر محروم سازد.
1
چارلز بوکوفسکی شاعر و نویسندهی آلمانی-آمریکایی در خانوادهای محروم از عشق و محبت، دوران کودکی و نوجوانی خود را پشت سر گذاشت و همین امر باعث شکلگیری دیدگاه انتقادی و فردگرایانهی او نسبت به دنیای پیرامونش گردید. ماشینتحریری که عاشقش بود، او را به مکانی غیر قابل تشخیص، بین سلامتِ عقل و جنون میبرد. نوشتن، تنها راهی بود که او میتوانست دیوانگی را از خود دور نگه دارد؛ و همواره تأکید داشت که نوشتن را نه به دلیلِ خوب بودن خودش، بلکه به خاطر بد بودنِ سایر نویسندگان، آغاز کرده است. بله درست است برای بوکوفسکی، نوشتن شبیه یک بیماری خوشایند بود که هیچکس نمیتوانست آن را درمان کند و این کتاب نشان میدهد که او چقدر برای «لذت نوشتن»، ارزش قائل بوده است. بوکوفسکی با پشتکار ادامه میداد؛ هیچ مانعی نمیتوانست تمایلش را برای موفقیت و شناخت کاهش دهد؛ بیماری نوشتن او قابل درمان نبود. این یک نیروی طبیعی، همانند رودخانهای خروشان بود که او را در هوای طوفانی به سمت ناشناختهها میبرد و صرف نظر از هر چیزی، نمیتوانست و نمیخواست که آن را متوقف کند. چارلز در مصاحبهای که اواخر سال ۱۹۸۷ میلادی انجام داد، بیان کرد: «اگر یک هفته ننویسم، بیمار میشوم؛ نمیتوانم راه بروم، سرم گیج میرود، در رختخواب دراز میکشم و بالا میآورم؛ صبح از خواب بیدار میشوم و استفراغ میکنم. باید تایپ کنم؛ اگر دستهایم را قطع میکردید، با پاهایم تایپ میکردم.»
چارلز بوکوفسکی
محمد رشیدی اقدم
۹۷۸-۶۲۲-۹۱۷۵۱-۲-۵
سرای نویسندگی
ادبیات
ادبیات آمریکا (شعر و ادبیات)
رقعی
شومیز
بالکی
ایران
فارسی
۳۳۲
۱
۳۰۰ گرم
امیدواریم با خواندن این کتاب، نوشتن را از نویسندهی بزرگی یاد بگیرید که هیچ علاقه و اعتقادی به تدریس و آموزش هنر نداشت.